دیوانه_های_دوست_داشت...#
سلمان: اینقد آهنگش خوبه که آدم دوس داره شکست عشقی بخوره!قاسم: آدم تا چنسالگی باید ادای عاشقی رو دربیاره؟!سلمان: تا وقتی ادای عاشقی طعمشو از دست نداده.علی: نسل ما خیلی ادای عاشقی درآورده؛ ما از زمانی که نصف الان سن داشتیم با سیاوش قمیشی و داریوش ادای عاشقی درمیآوردیم.سلمان : حالا خوانندهش کیه؟جلال: تورجخان شعبانخانی. سلمان: خیلی خوب میخونه. منو یاد سیمین غانم میندازه.جلال: چون خوب میخونه هیفده سال سکوت کرده و چیزی نخونده، مثِ حسین زمان که نه ساله سکوت کرده. علی: شاید چون پسرخاله سیمین غانمه تو رو یادش میندازه. جفتشون بلدن بغضا رو بارونی کنن.[گوشی جلال زنگ میخورد.]جلال: بچهها! کلانتره از انقلاب تهران.علی: بذارش رو آیفون. میخوام ببینم کلانتر بعد تهران حالش چطوره!قاسم: کلانتر! خیلی دوس دارم ببینم وقتی برای اولینبار هواپیما سوار شدی چه حالی داشتی!کلانتر: برگشتم بهت میگم. الان یه سؤال حیاتی از جلال دارم. جلال: جانم، کلانتر!کلانتر: جلال! چرا بعضیا نگاهشونو از آدم میدزدن؟جلال: شاید میخوان دزدیده نشن؛ شایدم نمیخوان لو برن، چون پلکا نمیذارن چشما دروغ بگن. کلانتر: اما بعضیام زل میزنن به چشم آدم. جلال: اونا از دزدیدهشدن نمیترسن؛ برای همین چشماشونو قاب میگیرن.کلانتر: پس انگار یه جورایی چشما جعبۀ سیاه آدمان.قاسم: بهقول تورج «هنوزم چشمای تو مثل شبای پرستارهست.».سلمان: کلانتر! مواظب باش انقلابزده نشی! .. #دیوانه_های_دوست_داشتنی
نسخ الرابط