قمیشی#
🔸و شب اندوه بزرگی ستزمانی که تو راکم دارممگذار شعر مرا دود کندمست و نابود کندتو که باشیشعرهایـَمهمه جور دِگرندتو که باشی دگر از هیچ مرا ترسی نیستآنکه شب را ز تنـم دور کندجز تو ای خوب ترینم چه کسی ست ؟ #یگانه_میرزایی تصور کن_سیاوش قمیشی👇http://hc1.checker.in/file2link/music/file_176892.mp3/Siavash_Ghomeyshi_Tasavor_Kon_Msbmusic.IR.mp3" style="color:#ff5a5a; " href="http://hc1.checker.in/file2link/music/file_176892.mp3/Siavash_Ghomeyshi_Tasavor_Kon_Msbmusic.IR.mp3" target="_blank">http://hc1.checker.in/file2link/music/file_176892.mp3/Siavash_Ghomeyshi_Tasavor_Kon_Msbmusic.IR.mp3>
یه شب حس کردم فردا که از خواب بلند میشم تا یه مدت دیگه توان راه رفتن ندارم.همون لحظه انقدر دلم میخواست برم پیاده روی و دوییدن.به امید زنگ زدم گفت ۱۲ شب میرسم خونه.خدا خدایا می کردم نگه خسته ام و نمیام و ....اومد،سرحال بود شکر خدا.لباس ورزشی تن کرد و رفتیم سمت پارک.آهنگ سیاوش قمیشی از گوشی اش پخش میشد.چقدرم دوس دارم آهنگاشوتعجب کرده بود چطور از خونه دل کندم و اینجور به تکاپو افتادمبه دلم افتاده از فردا نمی تونم راه برمخندید.گفت دیوونه.گفت بس ک خونه موندی خل شدی دخترفردا شد پاهام حرکت نداشت.تکون ک میخوردم درد تو تنم می پیچید.از درد زار میزدم.دخترا(دختر خالم و دختر دایی ام)همراه امید رسوندم بیمارستان و ام آر آی گرفتن و گفتن دیسک کمراستراحت مطلق و کلی آمپول و قرصیه ماه غذام رو آوردن تو تخت.نمازهامم خوابیده خوندم.آرزوم شده بود دوباره راه برم.به جای تخت سر میز غذا دور خانواده ام غذا بخورم.آرزوم دیدن کوچه خیابون و آدما بود.بیخود نیست میگن سلامتی بزرگترین ثروته.من بارها و بارها دیدم که خیلی از آدما گاهی چقدر فقیر از این ثروت میشن.چقدر غافلیم از این داشته های به ظاهر ساده اما حیاتیالهی نعمت هایی که داریم و قدرشون رو نمی دونیم، هیچ وقت آرزوی دوباره امون نشن. #به_امید_سلامتی_همه #بخصوص_عزیزانمون🌺🌺 🌺🌺شبتون پر از سلامتی و خوشی🌺🌺
حالا قمیشی باید یه آهنگ دیگه هم بخونه که بگه؛اهواز کانال فاضلابم نداره ،اهواز کانل آب نداره!!!!😑😞هوا و آب ک ازقبل نداشت😷😞
سلمان: اینقد آهنگش خوبه که آدم دوس داره شکست عشقی بخوره!قاسم: آدم تا چنسالگی باید ادای عاشقی رو دربیاره؟!سلمان: تا وقتی ادای عاشقی طعمشو از دست نداده.علی: نسل ما خیلی ادای عاشقی درآورده؛ ما از زمانی که نصف الان سن داشتیم با سیاوش قمیشی و داریوش ادای عاشقی درمیآوردیم.سلمان : حالا خوانندهش کیه؟جلال: تورجخان شعبانخانی. سلمان: خیلی خوب میخونه. منو یاد سیمین غانم میندازه.جلال: چون خوب میخونه هیفده سال سکوت کرده و چیزی نخونده، مثِ حسین زمان که نه ساله سکوت کرده. علی: شاید چون پسرخاله سیمین غانمه تو رو یادش میندازه. جفتشون بلدن بغضا رو بارونی کنن.[گوشی جلال زنگ میخورد.]جلال: بچهها! کلانتره از انقلاب تهران.علی: بذارش رو آیفون. میخوام ببینم کلانتر بعد تهران حالش چطوره!قاسم: کلانتر! خیلی دوس دارم ببینم وقتی برای اولینبار هواپیما سوار شدی چه حالی داشتی!کلانتر: برگشتم بهت میگم. الان یه سؤال حیاتی از جلال دارم. جلال: جانم، کلانتر!کلانتر: جلال! چرا بعضیا نگاهشونو از آدم میدزدن؟جلال: شاید میخوان دزدیده نشن؛ شایدم نمیخوان لو برن، چون پلکا نمیذارن چشما دروغ بگن. کلانتر: اما بعضیام زل میزنن به چشم آدم. جلال: اونا از دزدیدهشدن نمیترسن؛ برای همین چشماشونو قاب میگیرن.کلانتر: پس انگار یه جورایی چشما جعبۀ سیاه آدمان.قاسم: بهقول تورج «هنوزم چشمای تو مثل شبای پرستارهست.».سلمان: کلانتر! مواظب باش انقلابزده نشی! .. #دیوانه_های_دوست_داشتنی
نسخ الرابط